a villain.
a villain.
ziamaiko ziamaiko Jan. 19, 2024, 6:49 p.m.
Views: 144 | Reviews (1)★★★★★

دیگر از شرور بودن خسته شده‌ام. (نشده‌ام.)
معنی انسان بد بودن را زمانی متوجه شدم که آرزوی مرگ شخصی را کردم. قبل از آن چنان خودم را معصوم می‌دانستم که حتی اگر شخصی بدترین ظلم را هم در حقم می‌کرد، هرگز از دستش ناراحت نمی‌شدم.
یعنی حتی اگر شخصی من را می‌کشت و من می‌توانستم به زندگی برگردم و او معذرت‌خواهی می‌کرد، من او را می‌بخشیدم.
حالا دیگر اینطور نیست. مثل اینکه یادم داده‌اند چطور خودم را دوست بدارم یا عزت‌نفس داشته باشم.
حس تنفر دارد درونم می‌جوشد. کافی‌ست احساس کنم کوچک‌ترین ظلمی در حقم شده. دوست دارم تک‌تک سلول‌های آن آدمی که باعثش شده را بسوزانم.
قبلا اگر برای مردمی مشکلی پیش می‌آمد، تمام تلاشم را می‌کردم که نجات‌شان بدهم و کمک‌شان کنم.
بارها و بارها این مکالمه را از سر گذرانده‌ام. «تو نمی‌تونی همه‌شون رو نجات بدی.»
«من می‌تونم!»
و من واقعا تمام تلاشم را برای نجات دادنشان کردم اما آدم‌ها را که می‌شناسید. نمی‌توان آن دروغ‌گوهای پست ترسناک را هرگز به طور کامل نجات داد.
اما حالا که دیگر اهمیت نمی‌دهم، حالا که دیگر قهرمان داستان خودم و شرور داستان آن‌ها هستم، قسم می‌خورم که آن کارهای من یادشان نیست.
تمام چیزی که از من می‌گویند این است که آدم بدی هستند.
باز هم قسم می‌خورم که حتی یکی از کارهای خوبی که برایشان کردم را به یاد ندارند.
شده حتی یک‌بار از خودشان بپرسند چه شد که این مرد شرور شد؟
آیا بر سرش چه گذشت که دست از نجات دادن مردم برداشت و حال قصد کشت آن‌ها را دارد؟
شنیده‌ام که می‌گویند، شرورها قبلا قهرمانانی بوده‌اند که حالا سقوط کرده‌اند.
قهرمان‌های سقوط کرده شرور می‌شوند.
برای من، این زیادی حقارت‌آمیز است. من هرگز سقوط نکرده‌ام.
من بهترین بوده‌ام. من بهترین هستم. من بهترین خواهم بود.
خواهی دید.
حتی در جوری که قتل‌هایم را انجام می‌دهم.
بزرگ‌ترین آرزویم نوشتن کتابی در مورد یک قاتل نابغه است.
اما می‌دانید دوست دارم بعدش چه شود؟
یکی از طرفدارانم بعد از خواندن کتاب، از روش‌های قتلم استفاده کند و آدم‌ها را بکشد.
همیشه از طرفداران بیشتر از دوستان خوشم می‌آمده.
واقعا که چقدر فوق‌العاده است.

Reviews (1)

User: dehongi | Rated: ★★★★★

So dark.